دکتر حسین چناری
پژوهشگر و نظریهپرداز آموزش
در کل تاریخ بشریت، این هنر است که سطح توسعه روابط اجتماعی و اقتصادی را مشخص کرده و ارتقا داده است. اکنون هنر ابزارهای رسانهای جدیدی را به خدمت گرفته و به سرعت در علم ادغام میشود. فناوریهای جدید، سیستمهای کامپیوتری و هوش مصنوعی مسیرهای جدیدی را در هنر ممکن میسازد که یکی از آنها خلق آثاری نو مبتنی بر تکنولوژی جدید است.
باید توجه داشت هنر ممکن است معانی یا پیامهایی داشته باشد اما آنچه آن را در نهایت هنری میکند نه فقط محتوا بلکه تأثیر آن است. این واقعیت که ما اندیشهها و تصاویر و آهنگهای زیبایی را در هنر تولید میکنیم، نکتهای مهم را در مورد آنچه تفکر ما میتواند انجام دهد آشکار میکند، اینکه ذهن ما فقط ماشینی نیست که برای دادن اطلاعات یا ارتباطات در نظر گرفته شده باشد، بلکه ابزارهایی را نیز در اختیار داریم که چیزهایی ورای واقعیت را تولید میکنند و با تأثیرگذاری بیشتری در جهان روزمره کار میکنند.
بحران معنا
ما در عصر تغییرات دائمی زندگی میکنیم. ما خالق و همچنین مصرفکننده سیستمهای جدید، پیشرفتهای تکنولوژیکی، دانش و اکتشافات علمی ، جهانی شدن و رشد اقتصادی و رکود هستیم. ما پدیدآورندگان روابط اجتماعی و اقتصادی جدید و در نتیجه اجتماعی شدن مناسب نوع بشر هستیم. امروزه فناوری و علم بسیار پیشرفت کرده و وارد فضایی میشوند که قبلاً تنها قوانین طبیعت بر آن حاکم بود و جهان از طریق پارادایم همیشه در حال تحول فناوری و علم درک و با تغییرات مداوم و عمیق تعریف میشود.
اما همزمان ما به طور فزایندهای ارتباط خود را با طبیعت و حس حقیقی خود از زنده بودن و زندگی را از دست میدهیم. ما در عصری هستیم که انسان بودن سختتر و پیچیدهتر میشود. انسان چیست، این معنا و هویت از کجا میآید و معنای زندگی چیست؟ پیش از این و در سال 1931 آلدوس هاکسلی در کتاب دنیای شگفتانگیز نو جهانی خیالی را به عنوان جامعهای خالی، محدود، سرد و محبوس در دنیای فناوری بدون احساسات توصیف کرد. اکنون با وجود شبیهسازی و بازی با ژنتیک بدون مسئولیتهای اخلاقی و معنوی و پیشرفتهای فنی و تکنولوژیکی دنیای هاکسلی دیگر دور از ذهن و تخیلی نیست و ما هر چه بیشتر به وضعیت جهانی که هاکسلی پیشبینی کرده بود، نزدیکتر میشویم.
مسئولیت پیشرفت علم، فناوری و هنر
در این شرایط است که هنر میتواند به یاری ما بیاید و به ما کمک کند تا دنیای شگفتانگیز نو را دریابیم، پیچیدگی دنیای اطرافمان را بفهمیم و مسئولیتهای خودمان را درک کنیم.
نیروی انفجاری دانش جدید و پیشرفت فناوری دیجیتال درک ما از زندگی را تغییر میدهد و البته اگر این نیروی محرک را درک کنیم، آنگاه قادر خواهیم بود خلاقیت، زندگی و آینده خود را به بالاترین سطح ارتقا دهیم. در این راستا هنر نباید صرفاً به یک سبک تزئینی تبدیل شود که برای دلپذیرتر کردن یا مصرف کردن استفاده میشود بلکه باید بیان و درکی نو درباره دنیایی باشد که در آن زندگی میکنیم. هنر نه تنها قدرت بازنمایی جامعه، بلکه توانایی تصور، خلق و پدید آوردن دنیایی را دارد که هنوز تجربه نشده است و هر کنش هنری یک رویداد و دگرگونی در درک خود، جامعه و جهان به عنوان یک کل است.
گنجاندن هنر در برنامه درسی
رویکرد استیم یعنی آموزش علم، فناوری، مهندسی، ریاضیات و هنر، در کنار یکدیگر دیدگاهی نو است که برای افزایش کارایی علمی و هنری و همچنین به حداکثر رساندن علاقه و انگیزه و خلاقیت در دانشجویان پدید آمده است. نمونه موفق آموزش استیم را در برنامه دکترای انفورماتیک توانمندسازی در دانشگاه تسوکوبا در ژاپن میتوان مشاهده و مطالعه کرد.
در ژاپن، انفورماتیک توانمندسازی شاخهای از انفورماتیک است که برای تشویق و حمایت از استقلال و خودگردانی و بهبود کیفیت زندگی طراحی شده است. هدف اصلی برنامه دکتری انفورماتیک توانمندسازی، ادغام هنر و فرهنگ در تحقیقات علمی، ریاضی، مهندسی و فناوری، توسعه و نوآوری، دیجیتالی شدن، کارآفرینی و آموزش و تربیت با تأکید بر علوم انسانی و اجتماعی، محیط زیست و توسعه پایدار است.
آموزشهای هنری مانند هنر موسیقی، هنر فیلمبرداری و صدابرداری، هنر داستانسرایی و از همه مهمتر هنر زندگی کمک میکند تا در این دوره دانشجویان بهعنوان هنرمندان و پژوهشگران خلاق یاد بگیرند که چگونه فناوریها و برنامههای کاربردی فعلی را توسعه دهند و همچنین از طریق تحقیقات بینرشتهای و کار گروهی، جنبههای جدیدی از برنامههای فرهنگی و هنری روز را اجرا کنند.
این دقیقاً ترکیبی از دانش فنی، تحقیقات نو و رویکرد خلاق هنری و علمی است که امکان گسترش فعالیتهای جدید را فراهم میکند تا بستری مناسب برای رشد و تعالی دانشجویان و جامعه باشد و درکی نو از زندگی و معنای آن را پدید آورد.
/https://www.avicennacollege.ge/per